یلدا

ساخت وبلاگ
نفس هایِ آخرِ پاییز است

چقدر نبودنش غم انگیز است

تازه یادم داده بود عاشقی را

دلم هنوز از عشق لبریز است

آموخت پاییز مرا درسِ عشق و وفا

آخ که رقص برگها داشت تماشا

سرد و بی روح اما، پُر از امیدِ دیدار

امشب برای وصال مینشینم به انتظار

جاریست هنوز در جان من بوی خزان

ولی باید گذشت و دید رنگ زمستان

زردی را به سُرخی انار باید سپُرد

محکمتر حافظ را به آغوش فشُرد

امشب بیشتر دوستت دارم ای غریبه آشنا

چشم روی هم میگذارم، قرارمان میان رویا

دلم دل داد، عشق اما از دل جدا نیست

هر کجا باشم دلم با یاد تو تنها نیست

به بلندای یک نگاه امشب یادم کُن

بی تو برایم این یلدا، یلدا نیست


برچسب‌ها: عشق کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 182 تاريخ : شنبه 16 دی 1396 ساعت: 17:12