کلبه آرامش

متن مرتبط با «سرنوشت ساز به انگلیسی» در سایت کلبه آرامش نوشته شده است

بوی بهار

  • از تو گفتن سخت است مه روی زیبای منبا تو چه شیرین است دنیا و رویای منتو همان نور سپیدی که می تابی به منوَرنه بی تو تاریک است روز و شبهای منتو نسیم وصلی، بویِ خوبِ رسیدنحسِ زیبایِ پابرهنه زیر باران دویدنمگر می شود دوست نداشت تو رامگر می شود از خیالت باشم دَمی جُداتو را به خدا رحم کُن بر این بینواشاید این هجران برسد به انتها ....شاید؛ شاید گفتی دوستم داریشاید ر, ...ادامه مطلب

  • بهشت روی زمین...

  • بی وقفه گره دارد زندگی...اما ترسی نیست...اگر گره ها بدانند دنیای من رضا دارد... پروردگارا!!!به حق رئوف آل محمد؛ از تقصیر هایمان چشم بپوشان...بیماران رخت عافیت بپوشان و اسیران را آزاد بگردان...آمین یا رب العالمین... میلاد با سعادت امام رضا(ع)؛ تبریک و تهنیت باد , ...ادامه مطلب

  • به خدا رسیده ام

  • ای که رفتی از بَرم؛ من به کُجا رسیده اَم از چه می ترسانی اَم؛ به انتها رسیده اَمای که دور از منی، با دوریِ تو ساخته اَم من از خلق جدا و به خدا رسیده اَم هر چه دادم از کَف، از تو سِتانَم باز من از دوریِ تو، به گریه ها رسیده اَم هر چه تو خواندی اَش معجزهِ عشق من بی تو به عشق؛ بی ادعا رسیده اَم از سراب, ...ادامه مطلب

  • اردیبهشت

  • اردیبهشت... برای من؛ زیباترین نامی میان روزهای زندگی اَم...با تو شناختم دنیا را... با تو عشق آغاز شد... با تو رنگ آسمان آبی و دشت به سُرخی لاله شد... اُردی به عشق باید بهشتی باشد... اگر باشد؛ می خوانند او را.... اُردیبهشت.... اُردیبهشت ماه تولدمه...اما امسال ماه دروازه آرزوهای من هم هست... امسال هم, ...ادامه مطلب

  • نازِ اُردیبهشت

  • سرآغازِ عاشقی بود نگاه گرم و مهربانت چه طعمی داشت؛ شیرینیِ خوبِ لبانتآغوشِ تو؛ جامه ای از یاس و از پَر بود از زمین کَنده و غرق بودم در موج دستانت همچو گرمی آرام و نازِ اُردیبهشت خالق هم تقدیرت را به نام من نوشت از کُنجِ لانه غَم؛ پروانه شدم باز پر کشیدم به سویت به شوق پرواز تو مقصد عشقی؛ خانه امید , ...ادامه مطلب

  • سرنوشت

  • چه خوش خیال بود دلم؛ عاشقِ نگاهت بود نگاهی که می کردی و دلم سر به راهت بود کاش می دانستی، نبضِ تکرارِ نفس هایِ منی کاش قدر می دانستی، آغوشم تکیه گاهت بود آروز بود برایت داشتنِ من، نگفتی اما فهمیدم منه ساده را بگو... به خاطرِ تو از دنیا هم بُریدم قول دادی فرشته باشی، گلستان کنی خانه را خودت گفتی که بهشت می کنی این ویرانه را "دوستت دارم" زیبا ترین دروغِ لب هایت بود نگاهِ گرم من اما، سایهِ اَمن شب هایت بود دستت در دستانم اما، فکرت با دیگری بود اشک هایت برای من، خنده ات با دیگری بود زندگی آموخت به من؛ قصهِ غربتِ عشق را سرنوشت رقم زد برایم، حسرتِ عشق را ویران ک,سرنوشت,سرنوشت بیداد خراسانی,سرنوشت یک مبارز,سرنوشت الهه عضدی,سرنوشت سرهنگ معزی,سرنوشت ساز به انگلیسی,سرنوشت قاتل ستایش قریشی,سرنوشت انسان,سرنوشت سیمین صالحی,سرنوشت فریدون بویراحمدی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها